مدیریت مصرف آب در خانواده ما فرق دارد

مدیریت مصرف آب در خانواده ما فرق دارد

1402/11/01
|
04:18
|

نویسنده: مهنا صادقی

قصد داشتم امروز در خصوص مقوله تلخ و جدی كم‌آبی و خشكسالی و در لزوم مصرف بهینه آب در صنایع و در نهی نحوه نادرست توزیع آب و در مذمت سدسازی بی‌رویه و در… با دانش نداشته‌ام افاضه فضل كنم، كه یك دفعه برف شدیدی بارید. كه البته در این نشانه‌هایی است برای صاحبان خرد و آنانی كه می‌اندیشند.

علی ایّ حال من كه كم نمی‌آورم. برف می‌آید كه بیاید. دارید آدم برفی می‌سازید اندازه شرِك، بسازید. من كار خودم را می‌كنم چون مجبورم. به هر حال تكلیف هر انسان فهمیده‌ای است كه راجع به آب هشدار بدهد ولو اینكه گوش شنوایی هم نباشد.

ما كلا از آن دست خانواده‌ها هستیم كه به صرفه‌جویی خیلی اهمیت می‌دهیم. مثلا هر جمعه پدرم پشت در حمام نگهبانی می‌دهد و از یك ساعت به بعد، مثل نجات غریق‌ها هی در می‌زند و می‌گوید: «بیا بیرون. سانس شما تمام است.»

من هم البته به تذكرات او احترام می‌گذارم و دو ساعت بعد از سانس خودم، حمام را تمیز كرده مثل دسته‌گل، تحویل نفر بعدی می‌دهم.

اگرچه پدرم همیشه از بابت این تأخیر به من سركوفت می‌زند و من هم هر بار با جمله «هر وقت باغت را به جای سیلابی! با روش قطره‌ای آبیاری كردی، حرفت روی چشم ما جا دارد» غائله را می‌خوابانم.

مادرم كه همیشه ناظر این صحنه است، از این بگو مگوی هر جمعه من و پدرم كیف می‌كند و چون خودش هم به مصرف بی‌رویه آب حساس است همیشه به در سرویس بهداشتی ضربه می‌زند و برادرم را با عبارت «سند بیاورم یا ضامن هم می‌خواهند؟!» از تفكرات عمیق خود در مسایل درسی نجات می‌دهد.

برادرم كه خلاص می‌شود مثل همه جمعه‌‌ها یكسره تا شب، به بشوی و بساب مادرم گیر می‌دهد و خلاصه این گیر دادن‌ها تا صبح شنبه كه هر كس به مشغولیت‌های خود گرفتار می‌شود ادامه دارد و دوباره جمعه بعد، روز از نو، روزی از نو.

به نظر من همین گیر دادن به مصرف آب در روز جمعه یك سنت حسنه است كه نباید از آن خسته شویم. مثلا دیروز، اگرچه جمعه نبود، مدیر ساختمان به پدر من گیر داد كه ماشینت روغن‌ریزی دارد. درست است روغن‌ریزی هیچ ربطی به مصرف آب ندارد اما به هرحال كار خوبی بود.

پدر من هم در جوابش به چكیدن آب از سقف پاركینگ گیر داده بود و این هم انصافا كار بدی نبود ولی اینكه نتیجه این دو تا گیر دادن یك كتك‌كاری تمیز و كبودی پای چشم جفتشان شد، این دیگر كار بدی بود و ما آن را تقبیح می‌كنیم.

در آخر از همه آنانی كه در صرفه‌جویی آب می‌كوشند هر چند اندك، هر چند ناچیز ولو مثلا با نگه‌داشتن یك پایشان زیر دوش در هنگام لیف زدن، تشكر می‌كنیم و حالا كه تكلیفمان را درباره آب به نحو احسن انجام دادیم می‌رویم كه به پدرمان كمك كنیم تا با آب جوش یخ‌های روی شیشه ماشین را تمیز كند.

این را هم بگوییم كه دیروز مادرمان به پدرمان گفت: «با شلنگ پاركینگ، ماشین را نشوی» اما او گوش نداد و البته این بگو مگوی زناشویی آن‌ها به ما دخلی ندارد و در هر حال ما باید به پدرمان كمك كنیم.

منبع سایت دفتر طنز حوزه هنری

دسترسی سریع