جغور بغور

نوشته: امید مهدی‌نژاد

ناشر: سپیده باوران

موضوع: شعرهای طنز و فكاهی

1399/04/09
|
15:53
|

جغور بغور یا حسرت‌الملوك نوعی اردور است كه شامل جگر، جگر سفید و سیب‌زمینی می‌شود. یك غذای تركیبی كه لااقل پیش از این خواستاران زیادی داشته است. جغور بغور امید مهدی‌نژاد هم كه شامل شعرهای طنز و فكاهی او می‌شود، عینا همین‌طور است. امید مهدی‌نژاد علاوه بر آنكه شاعری جدی (خیلی جدی) است، شعرهای طنز فراوانی هم دارد كه بخشی از آنها در مجموعه جغور بغورش گرد آمده‌اند. یك بشقاب جغور بغور بكشید، جگرها و سیب‌زمینی‌هایش را هم جدا نكنید، بلكه با هم و در هم نوش جان كنید. خوش می‌گذرد.

در یكی از سروده‌های این مجموعه شعر طنز به نام «مصرع زیبا» می‌خوانیم:

دیشب شبِ اجرای تو بود و تو نبودی

جان‌ها همه مجرای تو بود و تو نبودی

ای سرو سرافراخته، در مركز تهران

برجی به درازای تو بود و تو نبودی

صد نامه نوشتیم كه یك وام بگیریم

محتاج یك امضای تو بود و تو نبودی

در كلّه‌پزی صبح سحر، ای ببعی جان

صحبت سر اعضای تو بود و تو نبودی

ای آدمِ بیچاره، سر كوچۀ هشتم

دعوا سرِ حوّای تو بود و تو نبودی

ای گل، به سر سفرۀ صبحانه، دریغا

نان بود و مربّای تو بود و تو نبودی

«گل‌واژۀ زخمم به گل‌افروزِ تو آویخت»

این مصرع زیبای تو بود و تو نبودی

دسترسی سریع