«ساسات» مجموعه داستانهای كوتاه طنزی از رضا ساكی است.
«ساسات» مجموعه داستانهای كوتاه طنزی از رضا ساكی است.
در یكی از داستانهای كوتاه این نجموعه به نام ساسات میخوانیم:
قدیم مثل حالا نبود؛ زمستانها یك متر برف میبارید. هوا هم سردتر میشد. مثل حالا نبود كه بشود بی پالتو و لباس پشمی بیرون رفت. قدیم برای بیرون رفتن در هوای سرد زمستانی باید شال و كلاه میكردیم تا سرما نخوریم. در دورانی كه پیكان تاجِ سر ماشینها بود، وقتی هوا سرد میشد، پدر وظیفهای خاص و مهم را به من واگذار میكرد. وظیفهام این بود كه هر روز قبل از بیرون رفتن پدر از خواب بیدار بشوم و ماشین را روشن كنم تا گرم بشود. پیكان از این ماشینهای امروزی نبود كه تا نشستی استارت بزنی. قلق داشت. اول باید ساساتش را میكشیدی، صبر میكردی و بعد استارت میزدی. آن وقتها پدر تازه داشت به من رانندگی یاد میداد و خیلی حس خوبی داشتم كه بلدم دنده را خلاص كنم و ساسات را بكشم و ماشین را روشن كنم. پدر همیشه میگفت: پسرم، یادت باشه همیشه ساسات رو بكشی. مثل یه سرباز ازت میخوام كه فراموش نكنی ساسات رو بكشی.