مولانا جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. وی در سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد. ملاقات وی با شمس تبریزی در سال 642 هجری قمری انقلابی در وی پدید آورد كه موجب ترك مسند تدریس و فتوای وی شد .
از آثار او میتوان به مثنوی، دیوان غزلیات یا كلیات شمس، رباعیات، مكتوبات، فیه مافیه و مجالس سبعه اشاره كرد.
طنز در مثنوی معنوی چند گونه است
1- طنز حاصل از بیان حكایتهای خندهآور،
2- طنز كلامی، كه حاصل ظرافتهای بیانی مولاناست و درك آن مستلزم اطلاع از فنون سخنوری است:
3- طنزهایی كه حاصل تعریض است؛ یعنی ضمن سخن،به موضوعی دیگر اشارهای میشود كه در ان مایهای از طنز و انتقاد است.
4-طنزهایی كه برآمده از وارونه گویی ( به شیوه تهكمیه و به قصد استهزاء) است؛
آن چه با من كردی از احسان و بر
بنده تو گشتهام من مستمر
گر به مال و ملك و ثروت فردمی
من دهانت را پر از زر كردمی
.
5- گونهای از طنز مثنوی معنوی كه پنهانتر است و چندان مورد توجه نبوده، طنز در دو سویه تمثیلهاست؛ مثلا در حكایت شغال مغرور، كه با رفتن در خُم رنگرزی، پوستش را رنگین كرده و گمان دارد كه طاووس شده است، تعابیری به كار رفته كه نشانگر، طعنهای است كه به مخاطبان اصلی این تمثیل میزند.
تعابیری مانند؛ (جهیدن بر منبر) (فخر دنیا و ركن دین) (مظهر لطف خدایی) (لوح شرح كبریایی)
گفت او هم از ضرورت: ای اسد
از چو من لاغر شكارت چه رسد
گور میگیرند یارانت بدشت
كور میگیری تو در كوی این بدست
گور میگیرند یارانت به صید
كور میگیری تو در كوچه به كید
6- گونهای دیگر از طنزآوری مولانا در مثنوی، حاصل تأمل در ساختار تمثیلات است