طنز و دیگر گونه‌های شوخ‌طبعی

یادداشتی از «مجتبی احمدی» (طنزپرداز)

1397/05/03
|
12:08
|

تفاوت‌ گونه‌های شوخ‌طبعی

در یادداشت پیشین گفتیم با بررسی نظراتِ ارائه‌شده در زمینۀ «طنز»، درمی‌یابیم كه چند نقطة مشترك دربارۀ آن وجود دارد: انتقاد و اعتراض، پرداختن به جامعه و دقت در مسائل اجتماعی، گوشزد كردن ناهنجاری‌ها و زشتی‌ها با بیانی هنرمندانه و طنزآمیز. اكنون با در نظر گرفتن این ویژگی‌ها، می‌توانیم به تفاوت گونه‌های شوخ‌طبعی (طنز، هزل، هجو، فكاهه) بپردازیم. اسماعیل امینی در این‌باره می‌نویسد: «طنز با هزل و هجو فرق كلی دارد، طنز شكننده و سازنده است، هزل و هجو مخرب و مسخ‌كننده. هدف طنز، پاك‌سازی محیط زندگی و چشم‌اندازش عمومی است و قصد هزل و هجو، غرض‌های شخصی و كوته‌نظرانه. در كاربرد عمومی‌تر خود، یك اثر هزل‌آمیز هرقدر آمیخته با روح انتقاد باشد، جز تأثیر تفریحی نتیجه‌ای ندارد، ولی یك اثر طنزآلود می‌تواند در تغییر وضع موجود مؤثر باشد.» (امینی، 1385: 14)

نویسنده كتاب «دربارۀ طنز» با نگاهی به معانی و مفاهیم گونه‌های شوخ‌طبعی، به تفاوت آن‌ها می‌پردازد: «هزل، شوخی نامطبوع به‌ منظور تفریح، نشاط و سرگرمی در سطحی محدود و خصوصی است. فكاهه، شوخی معتدل به منظور تفریح و نشاط در سطحی نامحدود را می‌گویند. هجو، به منظور تنبیه و از روی غرض شخصی، معایب را به تمسخر می‌گیرد. طنز نیز به تمسخر گرفتن عیوب به منظور تنبیه و از روی غرض اجتماعی است.» (حری، 1387: 36)

علی‌اصغر حلبی درباره فرق طنز و هجو می‌نویسد: «طنز در حالی كه غالباً با استهزای بسیار و كنایه‌های بی‌شمار همراه است و اغلب از هجا مؤثرتر است، اما صراحت تعبیرات و مفاهیم هجو را ندارد؛ یعنی اغلب غیرمستقیم و به تعریض و تلویح، عیوب یا نقایص كسی یا جمعی را بازگویی می‌كند.» (حلبی، 1373: 2)

بنا بر این عقیده، حلبی علاوه بر سایر تفاوت‌ها، «عدم صراحت» را ویژگی‌ای می‌داند كه طنز را از هجو متمایز می‌كند.

دكتر نكوبخت نیز در تفاوت میان طنز و هجو، اشاره می‌كند: «در هجو، غلبه بر تصریح، وضوح و تیزی و تندی است، در طنز پوشیدگی، كنایه و تعریض. در هجو، اغراض شخصی حاكم است نه آرمان‌خواهی، و در طنز، مقاصد اصلاح‌طلبانه. مقصود از هجو، مردم‌آزاری است و از طنز، اصلاح و تزكیه. هجو از دشمنی مایه می‌گیرد و طنز از دوستی.» (نكوبخت، 1380: 95)

اگر بخواهیم براساس ویژگی‌ها و تفاوت‌هایی كه تاكنون بیان شد، تعریفی كلی از طنز داشته باشیم، باید گفت: طنز اثری هنری است كه با بیانی غیرمستقیم و با شیوه‌ای تمسخرآمیز، به انتقاد از ضعف‌های اخلاقی، فساد اجتماعی و اشتباهات بشری می‌پردازد كه هدف از آن ایجاد تحولی سازنده است. در كنار پوشیدگی و عدم صراحت، همین هدف‌مداری در جهت اصلاح، در برخی نظریه‌پردازی‌های مربوط به تفاوت گونه‌های شوخ‌طبعی مورد دقت قرار گرفته و به عنوان وجه تمایز طنز مطرح شده است.



هدف‌ها و كاركردهای طنز

با توجه به تعریف‌ها و تفاوت‌های بیان‌شده در زمینۀ گونه‌های شوخ‌طبعی، اكنون با مرور نظرات صاحب‌نظران، هدف‌ها و كاركردهای طنز را به صورت جداگانه و ویژه بررسی می‌كنیم.

«هدف طنز و شوخ‌طبعی است كه به آن هویت و حیثیت و اعتبار می‌بخشد نه صورت و مضامین آن. دربارۀ این مرزبندی و میزان اعتبار آن، البته پراكندگی آرا وجود دارد. برخی عفیف بودن كلام را از بنیان‌های هنر طنزپردازی می‌دانند. ابوالفضل زرویی نصرآباد در تعریف طنز می‌نویسد: شاید ساده‌ترین تعریفی كه بتوان از طنز ارائه داد این باشد: بیان انتقادات تلخ به گونه‌ای شیرین، كنایی و خنده‌آور، اما عفیف و منصفانه.» (امینی، 1385: 45،44)

بهاءالدین خرمشاهی در حافظ‌‌نامه، صیانت از حریم‌ها را امتیاز طنز حافظ می‌داند و می‌نویسد: «طنز حافظ برعكس بزرگانی چون سعدی و عبید زاكانی، هرگز به هزل نمی‌رسد تا چه رسد به هجو و بدزبانی و دریدن پرده‌های عفاف كه هرقدر هم هنری باشد نهایتاً غیرهنری است. كمتر شاعری با این‌همه طمأنینه و طنز و اعتماد به نفس و نكته‌گویی و شیرین‌زبانی، با معشوق خود روبه‌رو شده است.» (خرمشاهی، 1367: 14)

در مقابل این دیدگاه كه مرز میان طنز و هزل و هجو را براساس تملك نفس و عفاف قلم ترسیم می‌كند، دیدگاه دیگری هست كه انگیزه و هدف را اصل قرار می‌دهد و به این ترتیب، پرده‌دری‌ها و بی‌پروایی‌ها را وقتی كه در خدمت هدفی والا باشند، پذیرفتنی تلقی می‌كند. (امینی، 1385: 45)

اگر تهاجم به حریم‌های ممنوعه (تابوها) را به عنوان آماج مشترك گونه‌های مختلف طنزپردازی محسوب كنیم، بر این اساس می‌توان هدف‌های طنز را به چند بخش اصلی تقسیم كرد.

دكتر شادروی‌منش دربارۀ اهداف طنز و تقسیمات آن می‌نویسد:

1. گاهی طنز، ظاهر نازیبا یا ناخوشایند كسی را هدف تمسخر خویش قرار می‌دهد.

2. گاهی طنز، خصلت‌های ناپسندی را هدف انتقاد قرار می‌دهد كه جنبۀ شخصی و فردی دارند.

3. گاهی در طنز، خصلت‌های ناپسندی هدف انتقاد قرار می‌گیرند كه جنبۀ اجتماعی دارند و ناظر به روابط اجتماعی هستند.

4. گاهی هدف انتقاد طنز، یك قشر یا گروه اجتماعی است. در این‌گونه موارد، ویژگی مشتركی در میان آن گروه وجود دارد كه طنزآفرین را آزار می‌دهد.

5. گاهی طنز، متوجه روابط سیاسی حاكم بر جامعه یا حكومت‌های ستم‌پیشه است.

6. گاهی نیز، طنزپرداز لبۀ تیز حملۀ خود را متوجه كل بشر می‌كند و همۀ انسان‌ها را به باد استهزا می‌گیرد، و این خود به دلیل دیدگاه خاصی است كه نویسنده یا شاعر طنزپرداز به انسان دارد.

7. گاهی هدف انتقاد طنز، بعضی امور یا اعتقادات دینی یا مذهبی است؛ یعنی اموری كه نهادهای رسمی جامعه، در آن‌ها تشكیك روا نمی‌دانند. طنزآفرین در این‌جا ممنوعیت را نمی‌پذیرد و آن اعتقادها را مورد انتقاد قرار می‌دهد... (به نقل از: امینی، 1385: 130،129)



ادامه دارد



منابع:

- امینی، اسماعیل، خندمین‌تر افسانه (جلوه‌های طنز در مثنوی معنوی)، انتشارات سوره مهر، چاپ اول، تهران، 1385.

- حری، ابوالفضل، دربارۀ طنز، انتشارات سوره مهر، چاپ اول، تهران، 1387.

- حلبی، علی‌اصغر، تاریخ طنز و شوخ‌طبعی، انتشارات بهبهانی، چاپ اول، تهران، 1373.

- خرمشاهی، بهاءالدین، حافظ‌نامه، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ دوم، تهران، 1367.

- نكوبخت، ناصر، هجو در شعر فارسی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران، 1380.


مجتبی احمدی – دفتر طنز حوزه هنری

دسترسی سریع