شعرخوانی طنزپردازان برای عاشورا در برنامه رندان تشنه لب
محمدعلی مجاهدی شاعر پیشكسوت در تازهترین محفل «رندان تشنه لب» گفت: سیم اتصال ما به عالم معنا از همان عالم وصل میشود و ما تنها زمانی كه به هوش هستیم توان و اجازه اتصال را به دست میآوریم.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، محفل شعر عاشورایی «رندان تشنه لب» عصر روز 25 مرداد با شعرخوانی شاعران آیینی به همت دفتر طنز حوزه هنری و مؤسسه سپهر سوره هنر در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.
این محفل كه هر ماه با عنوان «در حلقه رندان» برگزار میشود، به مناسبت ایام عزاداری محرم با عنوان «رندان تشنه لب» برگزار شده و در آن اشعاری به مناسبت این ایام توسط شاعران طنزپرداز خوانده میشود. این برنامه با اجرای رسالت بوذری و با حضور و شعرخوانی جمعی از شاعران جوان و پیشكسوت برگزار شد.
استاد حاجعلی انسانی، استاد یوسفعلی میرشكاك، محمدعلی مجاهدی، عباس حسیننژاد، عباس احمدی، اسماعیل امینی، سیدعبدالجواد موسوی، نادر ختایی، سیامك روشن، شهاب جدا، محمدحسین مهدویان و… از جمله شاعرانی بودند كه در این برنامه شعرخوانی و ارادت خود به اهل بیت علیهم السلام را نشان دادند.
محمدعلی مجاهدی در این محفل پیش از شعرخوانی خود گفت: شاعران آیینی حسابشان با دیگر شاعران جداست چرا كه شاعران آیینی صاحب دارند. این دسته از شاعران زمانی چنین وصفی را درك میكنند كه به تنگنا برسند و خلوص نیت داشته باشند.
وی افزود: شاعران آیینی، آیینی دارند و تا به این مرتبه نرسند اجازه شركت در چنین محافلی را به آنان نمیدهند. به خصوص در خلوت خودشان كم كم عطر خاص توجه اهل بیت را حس میكنند
مجاهدی با بیان اینكه باید حسن عاقبت را از خدا بخواهیم، گفت: هم اكنون درگیر كتاب نشانههای قدسی هستم و در متن این كتاب متوجه شدم كه سیم اتصال ما به عالم معنا از همان عالم وصل میشود و ما تنها زمانی كه به هوش هستیم توان و اجازه اتصال را به دست میآوریم.
شعرخوانی طنزپردازان
وی در ادامه یك غزل با سه پرده شامل غروب عاشورا، كوفه و شام تقدیم كرد. متن این شعر چنین است:
آن شب كه آسمان خدا بیستاره بود
مردی حضور فاجعه را در نظاره بود
سهم كبوتران حرم، از حرامیان
بالِ شكسته، زخمِ فزون از شماره بود
در سوگ خیمههای عطش، زار میگریست
مشكی كه در كنار تنی پاره پاره بود
زخمی كه تا همیشه به نای رباب بود
از شور نینوایی یك گاهواره بود
میدوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه
انگشتری كه همسفر گوشواره بود
::
از كوچههای شبزدهٔ كوفه میگذشت
پیكی روان به جانب دارالاماره بود
از دشت لالهپوش خبرهای تازه داشت
مردی كه نعل مركب او خوننگاره بود
فریاد زد: امیر! در آن گرمگاه خون
آیینه در محاصرۀ سنگِ خاره بود
خون بود و شعله بود و عطش بود و خیمهها،
در معرض هجوم هزاران سواره بود
خورشید سربریده غروبی نمیشناخت
بر اوج نیزه، گرم طلوعی دوباره بود
::
روزی كه رفت این خبر شوم تا به شام
چشم فرشتههای خدا پرستاره بود
بانگ اذان بلند نمیشد ز مأذنی
آن روز شهر، شاهد بغض ستاره بود
با ضربهای كه حادثه بر طبل مینواخت
فریاد «یا حسین» بلند از نقاره بود
راه گریزِ اغلب «قاضی شُریح»ها
آن روز در بد آمدن استخاره بود
شهر فریب و وسوسه تا دیرگاه شب
میدان پایكوبی هر بادهخواره بود
یك لحظه از ترنم شادی تهی نماند
گویی كه در تدارك عیشی هماره بود!
تعداد زخم گرچه ز هفتاد میگذشت
اما شمار زخم زبان بیشماره بود…
گفتنی است، این محفل كه هر ماه با عنوان «در حلقه رندان» برگزار میشود، به مناسبت ایام عزاداری محرم با عنوان «رندان تشنه لب» برگزار شده و در آن اشعاری به مناسبت این ایام توسط شاعران طنزپرداز خوانده میشود.