ای برق خر بی من مرو!

ای برق خر بی من مرو!

1403/05/27
|
06:41

نویسنده: سمیه رستمی

مسئولین جلو، جلو اعلام كرده‌اند كه هوا تا چند روز آینده چنان گرم خواهد شد جوری كه دیگر چای دیشلمه هم جوابگو نیست و آدمی چون از در خانه خویش برون آید ناگه بسان چیز فیل پولاقی صدا درداده و دل اندرونش از كالبد برآید.

خوب آدمی هم با خودش می‌گوید دم مسئولین گرم كه خبر می‌دهند؛ اما مسئولین در ادامه گفته‌اند: رویمان به دیوار ندامتگاه اوین و قصر و قزل‌حصار، برق هست؛ ولی كم است. احتمال خاموشی از آنچه در جدول خاموشی‌ای كه نمی‌بینید، به شما نزدیك‌تر است.

پس آدمی به فكر فرومی‌رود چه نوع خاكی بر سر بریزد كه با فولیكول موهایش سازگاری بیشتر داشته باشد.

عقل سلیم می‌گوید: این تهدیدی است كه باید به فرصت تبدیلش كرد. مثلاً وقتی كله ظهر برق می‌رود از مهندسی معكوس بهره برده و چند دست لباس گرم زمستانی را روی‌هم بپوشید.

اگر شانس آورده باشید، لحاف‌كرسی سرجهازی مادربزرگ گرامی‌تان به شما ارث رسیده باشد، خودتان را درونش لول كنید. البته قبلش تمام وسایل گرمایشی خانه را روشن كنید. حالا شما سونای خشك خانگی و ارگانیك دارید.

درست زمانی كه از تمام منافذ پوستتان عرق شُره می‌كند، یكهو خود را از تمام این حجاب‌ها برهانید؛ ولی تا جایی كه عرف اجازه می‌دهد، مثلاً در حد انسان‌های اولیه. سپس با تمام توان بدوید و از خنكای باد كه به تن عرق‌كرده‌تان می‌وزد لذت ببرید. به این روش «كولر سرخود» می‌گویند.

یادتان باشد چیزی كه شما را نكشد؛ قوی‌ترتان می‌كند و خوب واضح است چیزی كه بكشد، راحتتان. ربطی به موضوع ندارد؛ اما این را بدانید و بمیرید به! یا ندانید و بمیرید؟!

در واقع آدمی باید نگاهش به ظرفیت‌های داخلی باشد. از قدیم گفته‌اند: كَس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من! حالا هم اگر قدیمی‌ها بودند، می‌گفتند: «كَس نی‌ْوَزد بر جان من، جز فوت‌های نای من». سرتان را هم بچرخانید و هم‌زمان فوت كنید كه عدالت بین اعضای بدنتان رعایت شود.

اصلاً بیایید از زاویه دیگر به این قضیه نگاه كنید. این بهترین فرصت برای گرفتن حمام آفتاب است. یادتان باشد حق گرفتنی است. حقتان را از خورشید بگیرید. كف پشت‌بام دراز بكشید. چشم در چشم.

فقط وجداناً بعد از مغزپخت‌شدن، توجه داشته باشید اگرچه در احكام اسلامی نور خورشید جزو پاك‌كننده‌ها محسوب می‌شود؛ اما آن ماجرایش چیز دیگری است و به خودتان بیشتر از اینها امیدوار باشید و یك تُك پا زیر دوش آب بروید.

از تكنیك‌های ذهنی بهره ببرید. به خودتان القا كنید پنكه و كولر روشن بوده و نسیم جان‌فزایی از جانب آن‌ها به سمت شما می‌آید. فقط دقت كنید روی دور تند نباشند كه سینه‌پهلو نكنید.

اگر از این قدرت ذهنی بی‌بهره‌اید. یك بادبزن بردارید و به یاد بیاورید این وسیله قبل از اختراع وسایل سرمایشی كاری غیر از برافروختن آتش زغال داشته، وگرنه ممكن است بر اساس سابقه ذهنی‌تان، احساس زغال بودن، به‌ شما دست بدهد و ناغافل خاكستر بشوید.

اگر ذهنتان در این حد هم یاری نمی‌كند، بروید استخری، پارك آبی، كنار دریایی، آبتنی كنید؛ اما اگر اینجا دیگر، جیبتان است كه یاری نمی‌كند، این‌همه بوستان و فضای سبز. از سایه درختان استفاده كنید.

البته تأكید می‌كنیم، فقط سایه درختان نه ساقی بوستان! حالا اگر ساقی دست‌به‌خیر بود و برای تست تعارف زد، رد احسان نكنید. مخصوصاً كه اگر به ذهن شما كمك كند، حتی در نیمه پر لیوان زندگی‌تان كرال‌پشت بروید.

اگر هیچ‌یك از این راهكارها عملی نشد، بین بد و بدتر انتخاب كنید. یعنی یا شوهرعمه‌‌تان را دعوت كنید تا برایتان لطیفه‌های خونوك و خاطرات كودكی و سربازی‌اش را تعریف كند یا بنشینید به صدر و ذیل ادیسون فحش‌های تخصصی بدهید با این برق‌هایش.

خدا شاهد است اگر او برق را اختراع نكرده بود از كولر و یخچال هم خبری نبود بدعادت نمی‌شدیم. مثلاً بگویید: الهی سیم‌پیچ ژنراتورت با اُفت ولتاژ، كاپاسیتانس كنه! درست است كه معنی كاپاسیتانس را نمی‌دانید؛ اما شك نكنید روح ادیسون هم نمی‌داند. فكر می‌كند لابد این كلمه فحش سنگین و عمیقی كه تمام روابط فامیلی را پوشش می‌دهد.

جوری فاز و نول قاتى می‌كند كه فیوز می‌تركاند، دل و جگر و سایر نقاط بدنتان كه دچار احتراق شده، خنك می‌شود.

در آخر بروید خدا را شكر كنید با این كمبود برق، تازه خورشید پشتش به ماست و ازآنجاكه شكر نعمت، نعمتت افزون كند، وقتی شكرگزار باشید، خورشید بیشتر پشتش به ما می‌‌شود!

در ضمن؛ چیز فیل، نام اصیل و ایرانی پاپ‌كورن بوده، اگرچه كمی شبیه فحش است؛ ولی بسیار مقوی و مغذی است.

برگرفته از سایت دفتر طنز حوزه هنری

دسترسی سریع