درست است كه مقصود اصلی نوشتار از توجه به جزء به جزء كلمات مهمتر است؛ اما این نمیتواند توجیه مناسبی برای غلطنویسی ما باشد. به یاد داشته باشیم كه غلطنویسی گاهی حتی میتواند موجب عدم دریافت كافی هدف ما از متن شود.
شتاب در نوشتن و كمتوجهی به آنچه كه مینویسیم، افزون بر ویژگیهای وارد شده در زبان و ادبیات فارسی همچون داشتن حروفی با صدای یكسان و نوشتار متفاوت، ورود واژههایی از زبانهای بیگانه، استفادهی ناگزیر از واژههای علمی و تخصصی حوزههای مختلف، تفاوت برخی قرادادهای نوشتاری زبان عربی با زبان فارسی، عدم وجود ساختار و قرارداد یكسان در مورد نوشتار برخی صداها و تغییر هر چند سال در میان آن از طرف نهادهای مربوطه و سردرگرمی ناشی از این تغییرات را میتوان جزو عواملی دانست كه موجب غلطنویسی میشوند.
مهمترین راهكار برای نداشتن غلطهای املایی دقت كافی به آنچه روی كاغذ مینویسیم و یا تایپ میكنیم است. پس از اتمام نگارش هم باید دست كم یكبار از روی نوشتهمان بخوانیم تا مطمئن شویم كه واژهای را جا نگذاشته و یا اشتباه ننوشتهایم. در صورتی كه گفتاری را دیكته میكنیم یكی از عوامل بسیار مهم برای پرهیز از غلطنویسی، بادقت گوش دادن است.
اگر ما با دستور زبان فارسی آشنا باشیم، نوع و نقش كلمات در جملهها را تشخیص دهیم و بتوانیم اجزای جملهها را تحلیل كنیم، درست نویسی برای ما آسانتر خواهد شد.